همیشه از فاصله ها گله مندیم ، شاید یادمان رفته که در مشق های کودکیمان گاه برای فهمیدن کلمات فاصله هم لازم بود .
هر روز می میرم
هر روز می شکنم
هر روز می گریم
هر روز می …
روزها تکراریست یا افعال من ؟ !
خسته ام از این می … ها…
دیدگانت را نبند ، نگاهت را ندزد ، تو که میدانی آیه آیه ی زندگیم از گوشه ی چشمانت تلاوت می شود .
لباسها در آب کوتاه میشوند و برنجها دراز
در درازای زندگی لباس باش و در پهنای آن برنج
و اگر عمق این پیام را نفهمیدی
بدان که تنها نیستی ، چون منم نفهمیدم !
گفتی چو خورشید زنم سوی تو پر / چون ماه شبی میکشم از پنجره سر / افسوس که خورشید شدی تنگ غروب / اندوه که مهتاب شدی وقت سحر .
موجی از بوسه را بر ساحل دلت میفرستم تا بدانی فراموش نشدنی هستی .
ارزش یک احساس به شدت آن نیست ، به مدت آن است و من تو را به مدت بودنم دوست دارم .
کوتاه ترین فاصله برای گفتن دوستت دارم یه لبخنده ،میخندی یا بخندم ؟